بیدار کردن، مانع خواب کسی شدن. وی را به حال بیداری نگاه داشتن: صبا باز با گل چه بازار دارد که هموارش از خواب بیدار دارد. ناصرخسرو. زیرا که تا بصبح شب دوشین بیدار داشت بادۀ دوشینم. ناصرخسرو
بیدار کردن، مانع خواب کسی شدن. وی را به حال بیداری نگاه داشتن: صبا باز با گل چه بازار دارد که هموارش از خواب بیدار دارد. ناصرخسرو. زیرا که تا بصبح شب دوشین بیدار داشت بادۀ دوشینم. ناصرخسرو